داستان گربه را دم حجله کشتن
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
داستان گربه را دم حجله کشتن
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلی داستانیداستان گربه را دم حجله کشتن

تعداد بازدید : 12
نویسنده پیام
mohammadhosin آفلاین



ارسال‌ها : 42
عضويت : 30 /9 /1392
محل زندگي : Gorgan
سن : 17
یاهو : benyaminamini17@yahoo.com
تشکر ها: 59
تشکر شده : 60
داستان گربه را دم حجله کشتن
میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به
ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و
تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او میگوید که
میتواند دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد
حجله میشوند و....  چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند .
گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار
میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور. گربه بیچاره که از همه جا بی خبر
بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می
کشد و سر از تن گربه جدا میکند. سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب
بیار....

امضای کاربر : عاشقی دور گرانیست به هرکس ندهند***** پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند
چهارشنبه 18 دی 1392 - 12:03
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 1 کاربر از mohammadhosin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: pourya &



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.



تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ