هدف از زندگی . . .
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
هدف از زندگی . . .
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلی اعتقادیهدف از زندگی . . .

تعداد بازدید : 14
نویسنده پیام
amin آفلاین


ارسال‌ها : 5
عضويت : 20 /10 /1392
تشکر ها: 50
تشکر شده : 15
هدف از زندگی . . .
هدف‌دار بودن زندگي در بينش‌الهي

اينجا اصلاً هدفدار شدن زندگي يك از نتايج اين بينش است و تلاش‌گر بودن در زندگي هم يك نتيجه‌ي ديگر است. يعني انسان معتقد به بينش الهي آنوقتي كه احساسات بر او غلبه نكرده، و آنوقتي كه هيچ نيازي هم ندارد، و آنوقتي كه تسليم هيچ عادتي هم نيست، در آن لحظه هم باز تلاش مي‌كند. يعني اگر مثلاً يك مسئوليتي را در جمهوري اسلامي به شما سپردند، اعم از مسئوليت كوچك يا بزرگ و هيچكس هم مراقب شما نيست، و هيچ هم اسير احساسات نيستند، آيا با خودتان فكر مي‌كنيد من نيم ساعت ديگر هم براي اين موضوع كار بكنم يا نه؟ اين‌جا آن‌جايي است كه بينش‌الهي خودش را نشان مي‌دهد. اگر داراي بينش‌الهي باشيد، يعني معتقد به غيب و معتقد به خدا و معتقد به فرشتگاني كه بر شما ناظر هستند و معتقد به جايگاهي كه از شما با كمال بصيرت، كوچك يا بزرگ كار شما را سئوال مي‌كنند و به آنها پاداش مي‌دهند، اگر معتقد به اين باشيد مي‌گوئيد: چه ببينند و چه نبينند، جه بدانند و چه ندانند، شما در عين خستگي و در عين تنهائي و در عين بي‌خبري ديگران از شما، صرفاً به همان علت كه مي‌دانيد خدا شاهد و ناظر است كارتان را ادامه مي‌دهيد. يعني براي كاركردن انگيزه داريد، چون خدا هست و چون او مي‌بيند.

در روز عاشورا كه امام حسين(ع) در غربت محض بود، نه غربت در آن بيابان، بلكه غربت در دنياي آنروز كه هيچكس از آن كساني كه سرشان به تنشان مي‌ارزيد كار امام حسين(ع) را قبول نداشتند و قبول هم نمي‌كردند يا از روي يك منطق غلط، يا از روي راحت طلبي‌ها و تن‌پروريها،‌ كه اگر مي‌خواستيم با چشم مادي نگاه كنيم اين خون هدر شده بود، در چنين صحنه‌اي يك حادثه‌اي اتفاق مي‌افتد و آن كشته شدن علي‌اصغر است، و حال اينكه مطلقاً هيچ احساساتي انسان را وادار به اين كار نمي‌كند، بله احساسات وادار مي‌كند آدم خودش برود عاشقانه در ميدان جنگ كشته شود، اما چه احساساتي آدم را وادار مي‌كند بچه شش‌ماهه را ببرد در جنگ؟! وقتي كه كشته شد امام حسين(ع) فرمودند: آنچه كه مرا تسلي مي‌دهد : ( ان ذالك بعين‌الله ) اين است كه خدا دارد اين را مي‌بيند و اين براي هر انسان معتقد به غيب و به ماوراي اين مايه تسلي است و اين بينش به انسان تلاش مي‌دهد، و خصوصيت ديگري كه وجود دارد،‌ اين است كه اين بينش هر پديده‌اي را معني‌دار مي‌كند و انسان را به تفكر درباره‌ي آن پديده وادار مي‌كند. وقتي شما معتقد به عالم غيب هستيد و اراده‌ي غيبي الهي را بر اين آفرينش حاكم مي‌دانيد، وقائليد كه اين آفرينش نظمي دارد پس هر حركت طبيعي و حركت تاريخي و انساني در هر جاي دنيا براي شما يك معنايي دارد، چون لازمه‌ي نظم اين است و چون معنا دارد درصدد برمي‌آئيد تا آن را بشناسيد و اين معرفت انساني را افزايش مي‌دهد. بنابراين: بينش معنوي و الهي و بينش ايمان به غيب انسان را به بيشتر شناختن جهان و بيشتر شناختن محيط و بيشتر شناختن تاريخ و بيشتر شناختن هر پديده‌اي از پديده‌ها دعوت مي‌كند و خلاصه اينكه ايمان به غيب آن مرز اصلي و شرط اول تقواست.

اما شرط دوم: الذين يؤمنون بالغيب ( به پاداش نماز از شرايط متقين است )

ويقيمون الصلوه: ونماز را به پا مي‌دارند.


من بارها اين را گفته‌ام كه به پاداشتن نماز غير از گزراندن نماز است و متأسفانه در بعضي از ترجمه‌ها مشاهده مي‌شود مي‌نويسند و نماز مي‌گزارند، در حالي كه نمازگزاردن در عربي مي‌شود ((يصلون)) و ((يقيمون الصلوه)) يعني نماز را بپا مي‌دارند، پس به پا داشتن نماز چيزي بيش از گزاردن نماز است، كه البته نمازگزاردن را هم شامل مي‌شود. يعني اگر شما بخواهيد جزو نماز بپادارندگان باشيد نمي‌توانيد نمازگزاردن را ترك كنيد. بپاداشتن نماز، يعني در محيط و درجامعه اين واجب و اين حقيقت لطيف را بوجود آوردن و محيط را محيط نماز كردن و ديگري را به نماز دعوت كردن و نماز را با توجه ادا كردن، و مفاهيم نماز را در زندگي تحقق بخشيدن است، كه مفهوم اصلي نماز عبارت است از: خضوع انسان در مقابل پروردگار و عمل انسان به فرمان پروردگار اين آن عنصر اصلي نماز است كه در حاشيه‌اش هم چيزهاي ديگري وجود دارد.
پس شرط دوم متقين اقامه‌ي صلوه است يقيمون‌الصلوه و آنكه قبلاً گفتيم: الذين يؤمنون‌بالغيب، يكي از مقومات تقوا بود در عالم بينش و اين دومي ( اقامه‌ي صلوه ) يكي از مقومات تقوا در عالم خود سازي است و خودسازي بسيار مهم است.

من بعنوان دوست شما جوانها و حقيقتاً علاقمند به سرنوشت شما نصيحت مي‌كنم كه خودتان را رها نكنيد و دائم درصدد باشيد خودتان را بسازيد، يعني خصوصيات مثبتي كه در شما هست آنها را تقويت كنيد و اگر خصوصيات منفي در شما باشد، اينها را يا در ذهنتان يا در روي كاغذ ليست كنيد و هنر يك انسان اين است كه بتواند خصوصيات منفي خودش را پيدا كند، چون غالباً آن چشم محبت شديدي كه انسان نسبت به خودش دارد در شناختن عيوب خود كور مي‌شود و هرعيب خودش را يك حسن تعبير مي‌كند. ولذا با دقت، با موشكافي و با بي‌رحمي نسبت به خودتان، اي عيوب خودتان را اعم از: عيوب خلقي، عيوب رفتاري، عيوب عملي در زندگي عملي خودتان يا در رفتارتان با ديگران، يا در خلقيات‌تان، مثلاً: حسدار، كينه‌را، قساوت قلب را ، و حالات فراوان مثل بخل را، حالت جبن ( ترس ) را و حالت طلبي را كه در كتب اخلاق اينها از عيوب انسان شمرده شده و عيوبي در درس خواندن، مثلاً بعضي‌ها در حال درس حواس‌شان پرت مي‌شود، بعضي‌ها در حال درس، حالت امتناع به خودشان مي‌گيرند و هردرسي را استاد بگويد اولين قضاوتشان رد كردن آن است و بعضي به عكس اولين قضاوت‌شان تسليم مطلق در برابر اوست و هر دو بد است، همچنين سوءخلق و از اين قبيل: يكي، يكي را برطرف كنيد.

يكي از چيز‌هايي كه خيلي كمك مي‌كند به انسان در باب خودسازي نماز است، ( البته نماز با توجه ) نماز را بايد باتوجه خواند والا اين الفاظ را اگر شما فقط بي‌معنا بگوئيد يك امواج صوتي در هوا بوجود مي‌آورد، در حالي كه امواج صوتي از نماز را مي‌خوانيم به اين كلمات و به اين حقايق دل بدهيم و با آنها آشنا بشويم. ولذا بايد در انها انديشه كرد و آنها را باتوجه به معنا تلفظ كنيم، كه اگر نماز اينطور باشد، به انسان خيلي ترقي و تكامل مي‌دهد و انسان را بطور محسوسي اصلاح مي‌كند. اين هم يكي از درجات اقامه‌ي صلوه است. پس در محيط كوشش كنيد نماز بوجود بيايد و به نماز بي‌اعتنايي نشود، البته امروز در جمهوري اسلامي اقامه‌ي نماز قابل مقايسه با قبل از انقلاب نيست. قبل از انقلاب نماز‌خواندن يك عيب بود و در همين مسجد دانشگاه تهران يك عده‌ي بسيار محدودي مي‌رفتند نماز مي‌خواندند، به‌طوري كه من يك وقتي كا رداشتم و رفته بودم آن‌جا دنبال كسي مسجد خلوت بود و هيچكس سراغ مسجد نمي‌رفت مگر يك چند نفر معدودي از چند هزار دانشجو.

در محيط نماز خواندن مخصوصاً در بعضي از محيط‌ها اگر جايي انسان‌گير مي‌افتاد و مي‌خواست نماز بخواند همه تماشا مي‌كردند و مايه تعجب بود. در آن زمان اگر مي‌خواستند از يك جواني تعريف كنند، مي‌گفتند اين جوان خيلي خوب است و نمازخوان است، ( نمازخوان يعني خيلي خوب ) نمازخوان يك نوع مقدس مآبي به حساب مي‌آمد، تازه همان آدم هم يك وقتي اگر كاري داشت و جلسه‌اي داشت، يا درسي داشت، يا قرار شيرين خوبي داشت نماز را خيلي راحت ترك مي‌كرد، اما امروز آنطور نيست. امروز جوانهاي ما در دانشگاه و در غير دانشگاه دنبال نماز و علاقمند به نمازو مقيد به نماز هستند، لكن اين كافي نيست، ولذا در محيط‌تان بايد كاري بكنيد كه نماز رواج پيدا كند، كاري در جهت اقامه‌ي صلوة و اين هم خصوصيت دوم.


     شرح و تفسیر آیه توسط مقام عظمای ولایت حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای (حفظه الله) در جلسه درس خارج

تعجیل در فرج آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
شادی ارواح طیّبه شهدا و امام الشهدا
و سلامتی مقام عظمای ولایت
صلوات



امضای کاربر : نگرانی چی هستی؟
گاهی خدا درها و پنجره ها رو قفل می کنه
زیباست اگه فکر کنی بیرون طوفانیه و خدا می خواد از تو محافظت کنه
پس بخند...

یکشنبه 22 دی 1392 - 22:34
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 2 کاربر از amin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: avala & mohammadhosin &



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.



تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ